سامیار و مهیارسامیار و مهیار، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 9 روز سن داره

گلهای بهشتی سامیار و مهیار

مرور خاطرات یک ماهه و بیست روز

سامیار و مهیار عزیز تر از جانم امروز بعد از یک ماه و اندی بالاخره فرصت پیدا کردم تا قدری از خاطرات قشنگون را براتون بنویسم. این چند وقت برای اینکه ماه رمضون بود فرصت نکردم تا وبلاگتون را به روز کنم, همین هم باعث شد که دوستاتون که به سایت سر می زدن دیگه نگرانتون بشن برای همین از اینجا ضمن تشکر از همشون مگیم که ما همگی حالمون خوب و سلامته. توی این یک ماه اخیر کلی اتفاق افتاده اول از همه اینکه بالاخره روز 31 فروردین مامان و بابا موفق شدن یک مهمونی خوب و به یاد ماندنی در رستوران شیان به مناسبت حضور شما برگزار کنن. بعد آقا سامیار دو تا دندون خوشگله در آورد و سینه خیز شروع به حرکت کرد.  آقا مهیار هم برای اینکه از ...
15 شهريور 1390

عکسهایی برای یادآوری خاطرات

عزیزهای ناز مامان و بابا یکسری از عکسهای قدیمی تر تون را اینجا دارم میذارم تا ببینین چقدر بزرگ شدین. حالا بگین کدوم مهیار و کدوم عروسک. شباهتتون با هم خیلی زیاده این هم مهسا خانم گل و آقا مهیار. و  این هم آقا سامیار و مهسا خانم که برای عید دیدنی رفته بودیم خونشون و اما سین هشتم سفره هفت سین خاله شیرین سامیار کوچولو بدون شرح سامیار و مهیار در حال چرت زدن تو ماشین بابا فرشید آخه بابا ما نمی تونیم با خیال راحت دیدمون (گریه مون) بتونیم؟؟؟؟!!!!!!!! شیه نیدا داره, خوف از دیدن دوبین تعجب تردیم ...
25 تير 1390

عکسهای مشهد

گلهای بهشتی مامان و بابا اردیبهشت ماه که رفتیم مشهد کلی ازتون کنار ضریح امام رضا عکس انداختیم. اگه می خواین عکسهای خوشگلتون را تماشا کنین با دقت عکسهای زیر را ببینین.  این عکس را توی آتلیه از تون انداختیم قربون آن ژستهای خوشگلتون برم. چون هر وقت که اومدیم حرم برای زیارت خواب تشریف داشتین نتونستیم یک عکس با چشمای باز ازتون بندازیم. زیارتتون قبول باشه خوشگلای مامان. سامیار و مهیار: بابا و آقا جون دستتون درد نکنه که ما رو بردین زیارت این هم یکدونه بوس کوچولو برای تشکر. ...
25 تير 1390

حمام

سلام خوشگلای مامان می خواین بدونین موقع حموم چه شکلی می شدین؟ عکسهای زیر رو ببینین. سامیار و مهیار: ای بابا, مامان جون اول بدو بدا ما زست بدیریم بد عسکمون بنداز سامیار: بیا داداشی زست دوب یدیریم. ببین من میخندم. مهیار: مامان بدار من عسکمو ببینم.  سامیار و مهیار: ای داد بیداد, مامان ج.ن پاک که آبروی ما رو بردی آخه اینجوری از ما عکس می ندازی؟؟؟؟؟؟؟ گلهای مامان دیگه ببخشید که گاهی اوقات زبون بچه گی یادم میره. الهی مامان دورتون بگردم.  ...
20 تير 1390

پارک پلیس

گلهای بهشتی بالاخره یک فرصت پیش اومد تا تجربه پارک رفتن را کسب کنین. این دفعه دسته جمعی اومدیم پارک پلیس که نزدیکه خونه هستش. می خواین عکساتون را خودتون ببینین.    قربون اون خندت برم مامان جان آقا مهیار پستونک بدست و آقا سامیار در حالی که زبونش را در آورده با دینا خوشگله عکس انداختن. دینا خوشگله چشماتو باز کن.  اینم آقا سامیار و دایی رضا و این هم مهیار و دایی رضا, خوب حالا یکی بگه کدمشون به دایی شبیه ترند, سامیار یا مهیار؟؟ و این هم یک عکس دسته جمعی, سامیار و دینا متفکرانه و آقا مهیار خندون (مهیار نیفتی تو قندون) ...
20 تير 1390

مهارتهاي جديد زندگي 3

عسلهای مامان سامیار و مهیار عزیزم حالا که دیگه شش ماهگیتون تمام شده, کم کم داره قابلیتهاتون هم بالا میره, حالا دیگه آقا سامیار گل یاد گرفته که دست بزنه (الهی دورت بگردم با اون دستای کوچولوت), و یا وقتی که مامان مرضی بهش میگه دستتو بده, دستشو میاره بالا تا مامان مرضی بغلش کنه. آقا مهیار نازم هم یاد گرفته باهاش را بذاره زمین و فشار بده و به اصطلاح کون سره حرکت کنه و یا آنکه سرش را هی بالا و پایین میبره (قربون اون راه رفتنت) الان دیگه یاد گرفتین که دمر بشین و روی دستانون بلند بشین عکساتون را نگاه کنین   حالا که دارین بزرگ تر میشین دله مامان هم برای کوچیکیهایتان تنگ میشه, درسته که بزرگتر که میشین شیرینیهاتون هم بیش...
20 تير 1390

مهارت های جدید زندگی 2

سامیار و مهیار عزیزم مهارتهای جدید زندگیتون در حال افزایش است, میگید نه ببینین. مهیار جان بپا شیشه از دستت نیفته خنده نداره شیره تو بخور پسر!!!!! چی شده آقا چرا زل زل نگاه می کنی, راه تو برو.     آقای همیشه خندون, چیه روروئک سواری مزه داره نه   مامان جون چی دیدی اینقدر متعجب موندی, قربون اون تعجب کردنت ...
20 تير 1390

مهماني مامان جون

 سامیار و مهیار عزیزتر از جانم برای تعطیلات خرداد ماه که رفته بودیم خرمدره, مامان جون زخمت کشید براتون یک مهمانی گرفت و همه فامیل بابایی را دعوت کرد تا بیان و شماها را ببینن. قبل از اینکه مهمانها بیان شماها لباسای خوشگلتون را پوشیدین. میخواین ببینین چه شکلی شده بودین؟ عکسهای زیر را ببینین      این لباسهای خوشگل را خاله عفت براتون از قشم سوغاتی آورده. مبارکتون باشه چقدر خوشجل شدین ...
20 تير 1390

استفاده از مطلب سایر وبلاگها

از آنجا که خوشگلای مامان چند روزی که شش ماهگی را پشت سر گذاشتین دیدم این مطلب با مذاقتون سازگاره برای همین این مطلب را از وبلاگ مدرسه مامان ها برداشتم و براتون گذاشتم امیدوارم خوشتون بیاد درد دل یک کودک شش ماهه با پدر و مادرش!!!   آقای پدر! در کمال احترام خواهشمندم اینقدر لب و لوچه ی غیر پاستوریزه ، و سیبیل سیخ سیخی آهار نشدتون را به سر و صورت حساس من نمالید ! خانوم مادر! جیغ زدن شما هنگام شناسایی اجسام داخل خانه توسط حس چشایی من، نه تنها کمکی به رشد فکری من نمی کنه، بلکه برای دبی شیر شما هم مضر است!!! لازم به ذکر است که سوسک هم یکی از اجسام داخل خانه محسوب می شود! پدر محترم! هنگام دستچین کردن میوه، از دادن من به بغل اصغر ...
11 تير 1390