مرور 5 ماهه زندگی
در طي اين مدت 5 ماهه ما كلي از شما خاطرات بامزه داريم شما دو تا داداش خوشگل براي ما يك دنيا با ارزش و شيرين هستين. همه از ما ميپرسن كه داشتن دو قلو سخته يا نه و من جواب ميدم وقتي خدا خودش نعمتش را مي دهد صبر و حوصله را هم براش ميدهد. چه شبهايي كه من و بابا براي شير دادن به شما تلو تلو خورديم و يا چه بي خوابي هايي کشیدیم. هرچند سخت بود ولي خاطرات شيريني داشتيم. اوائل كه كوچيك بوديد و خوابتون نميبرد من و بابا شما را بغل ميكرديم و وقتي كه خوابتون ميبرد شما را ميذاشتيم تو تختون, يك شب كه بابا مهيار را بغل كرده بود خوابش برد و بدون اينكه متوجه بشه من مهيار را گذاشتم تو تخت و وقتي كه مهيار بيدار شد و شير مي...