خاطرات کودکی | ثبت خاطرات کودکانه | سوال و جواب بچه داری | مشاوره انتخاب اسم | کارتون و انیمیشن نی نی دیگر
صفحه نخست پروفایل نویسنده ورود به حساب کاربری ثبت خاطرات کودک سوال و جواب بچه داری مشاوره انتخاب اسم کارتون و انیمیشن تبلیغات در نی نی وبلاگ مشاهده وبلاگی دیگر
سامیار و مهیارسامیار و مهیار، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 9 روز سن داره

گلهای بهشتی سامیار و مهیار

نی نی وبلاگ > این وبلاگ > سیزده بدر سال 91

سیزده بدر سال 91

1391/2/14 17:25
نویسنده : عصمت حاج واحدی
1,142 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزهای دلم سامیار و مهیار عزیزم

این عکسها متعلق به سیزده بدر امساله که در باغ عمه فریبا گذروندیم. از اونجا که نمیشه شماه ها را تنها رو زمین گذاشت, لذا در تمام عکسها آقای پدر شماها را همراهی کردن. عکسها را ببینین و لذت ببیرین.

سی3

علیرضا در بغل دایی و سامیار در بغل بابا دارن کیف می کنن.

سی 1

سامیار و مهیار همراه آقای پدر در باغ عمه خانم. در پس زمینه آیدا خانمه که داره در باغشون قدم میزنه.

سی 2

آقا سامیار مامان دوره بگرده داری کی تشویق میکنی؟ مامن قربون اون خنده خوشگلت بشه مهیاره گلم. 

سی4

خدا وکیلی, نگاه از این عاشقونه تر تا حالا دیدین؟

سی5

خاطرات
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی
نمایشگاه گل و گیاه نمایشگاه گل و گیاه سفر شمال سفر شمال عید سال 1391 عید سال 1391 سامیار و مهیار در آتلیه سامیار و مهیار در آتلیه

نظرات (9)

شهره وزهره
17 اردیبهشت 91 9:45
سلام جیگراخوبیدالهی فداتونشم بلاخره عکسای جدیدگذاشیدبه خداخیلی دلمون براتون تنگ شده خیلی دوستون داریم بووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس


ممنون دختر عمه های عزیز. از اینکه به یادمون هستین خیلی خوشحالیم
فاطمه مامان صبا
20 اردیبهشت 91 4:36
خیلی بامزه شدن سبز و قرمزای خوشگل


سلام مامان صبا جون چه عجب, خاله دلمون براتون تنگیده شده بود. ممنون که به ما سر مزنین
مامان کاوه
26 اردیبهشت 91 23:42
به خدا شیرینن............... یک از یک بیشتر............ببوس روی ماه خوردنیشونو............ راستی چطور خودتو کنترل میکنی آروم باشی با وجود این دو تا دسته گل...اگه من بودم از شوق شبا نمیخوابیدم...............
مامان کاوه
26 اردیبهشت 91 23:42
روی ماه دو تاشونو میبوسم................یک به یک شیرین تر شدن....................اسپند یادت نره عصمت جون
khadije
3 خرداد 91 21:28
ساميارومهيارجون ميبوسمتون از راه دور ......... چقد شما دوتا خوشگلين بزنم به تخته . خاله فداتووووووووون........
مامان کاوه
16 خرداد 91 17:25
فدات بشم مامانی که به ما سر میزنی....باور کن گاهی میخوام بیام سر بزنم اما به روز نشدنی..............هر دو تا شون یه دنیا شیرین و ماهن..............میبوسمشون
فاطمه مامان صبا
20 خرداد 91 1:10
کجایییییی پس خانوم خانومااااااااااااا پیدات نیس یه خبری بده
مامان کاوه
27 خرداد 91 18:13
خوش به حال این بابای خوشبخت...........برای پسرای گلش.........
بابای ارشیا
28 آذر 91 0:50
چه تصویر زیبایی است وقتی دو نوگل تو آغوش یه بابای مهربان و امیدوار به اینده عشق هایش دارن براش ناز می کنند..
این با هم بودن و با هم خندیدنتان ابدی باد. انشالله خداوند این عشق صمیمی رو براتون توام با عزت و برکت و دلخوشی مستذام کنه


ممنون بابای ارشیا امیدوارم که شما هم کنار فرزندان گلتون همیشه خش و خرم باشید